فایلهای صوتی

دانلود فایل صوتی استاد رائفی پور - نگاه آخر الزمانی 

دانلود فایل صوتی استاد رائفی پور- نگاه مهدوی 

 

تمام راه ظهور تو با گنه بستم

دروغ گفته ام آقا که منتظر هستم

کسی به فکر شما نیست راست می گویم

دعا برای تو بازیست راست می گویم

اگرچه شهر برای شما چراغان است

برای کشتن تو نیزه هم فراوان است

من از سرودن شعر ظهور می ترسم

دوباره بیعت و بعدش عبور می ترسم

من از سیاهی شب های تار می گویم

من از خزان شدن این بهار می گویم

درون سینه ما عشق یخ زده آقا

تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا

کسی که با تو بماند به جانت آقا نیست

برای آمدن این جمعه هم مهیّا نیست

(سیدامیرحسین میرحسینی-میلادامام زمان؛ اراک)

اطلاعیه جهت گرایش استراتژیک

قابل توجه دوستان گرایش مدیریت استراتژیک


بنا به اعلام دوست عزیزمان جناب آقای مهندس محرابی


کلاسهای روز شنبه گرایش استراتژیک

در تاریخ 22 مهر ماه ساعت 14 آغاز می شود


خلاصه کتاب مدیریت استراتزیک -فرد آر دیوید- ارسالی جناب اقای مهندس محمد محرابی

اولین نماز استاد ریاضیات دانشگاه کانزاس


اولین نماز استاد ریاضیات دانشگاه کانزاس

 

داستان زیر داستان اولین نماز دکتر جفری لانگ استاد ریاضیات دانشگاه کانزاس است.

وی که در خانواده ای پروتستان در آمریکا به دنیا آمده در ۱۸ سالگی بی خدا می شود. وی از طریق یکی از دانشجوهای مسلمانش نسخه ای ترجمه شده از قرآن هدیه گرفت و ظرف سه سال همه ی آن را مطالعه کرد و در پایان تصمیم گرفت اسلام بیاورد.

برگرفته از کتاب “Even Angels Ask ” (حتی فرشتگان نیز می پرسند) اثر دکتر جفری لانگ. برگردان از ترجمه ی عربی این قسمت از کتاب توسط دکتر عثمان قدری مکانسی

روزی که مسلمان شدم امام مسجد کتابچه ای درباره ی چگونگی ادای نماز به من داد. ولی چیزی که برایم عجیب بود، نگرانی دانشجوهای مسلمانی بود که همراه من بودند. همه به شدت اصرار می کردند که: راحت باش! به خودت فشار نیار! بهتره فعلا آرام آرام پیش بری…

پیش خودم گفتم: آیا نماز اینقدر سخت است؟ ولی من نصیحت دانشجوها را فراموش کردم و تصمیم گرفتم نمازهای پنجگانه را به زودی شروع کنم. آن شب مدت زیادی را در اتاق خودم بر روی صندلی نشسته بودم و زیر نور کم اتاق حرکت های نماز را با خودم مرور می کردم و توی ذهنم تکرار می کردم.

همینطور آیات قرآنی که باید می خواندم و همچنین دعاها و اذکار واجب نماز را… از آنجایی که چیزهایی که باید می خواندم به عربی بود، باید آنها را به عربی حفظ می کردم و معنی اش را هم به انگلیسی فرا می گرفتم. آن کتابچه را ساعت ها مطالعه کردم، تا آنکه احساس کردم آمادگی خواندن اولین نمازم را دارم. نزدیک نیمه ی شب بود. برای همین تصمیم گرفتم نماز عشاء را بخوانم…

در دستشویی آن کتابچه را روبروی خودم گذاشتم و صفحه ی چگونگی وضو را باز کردم. دستورات داخل آن را قدم به قدم و با دقت انجام دادم. مانند آشپزی که برای اولین بار دستور پخت یک غذا را انجام می دهد! وقتی وضو را انجام دادم شیر آب را بستم و به اتاق برگشتم در حالی که آب از سر و وصورت و دست و پاهام می چکید. چون در آن کتابچه نوشته بود بهتر است آدم آب وضو را خشک نکند… وسط اتاق به سمتی که به گمانم قبله بود ایستادم. نگاهی به پشت سرم انداختم که مطمئن شوم در خانه را بسته ام! بعد دوباره به قبله رو کردم. درست ایستادم و نفس عمیقی کشیدم. بعد دستم را در حالی که باز بود به طرف گوش هایم بالا بردم و با صدایی پایین "الله اکبر" گفتم.

امیدوار بودم کسی صدایم را نشنیده باشد! چون هنوز کمی احساس انفعال می کردم، یعنی هنوز نتوانسته بودم بر این نگرانی که ممکن است کسی من را زیر نظر داشته باشد غلبه کنم. ناگهان یادم آمد که پرده ها را نکشیده ام و از خودم پرسیدم: اگر کسی از همسایه ها من را در این حالت ببیند چه فکر خواهد کرد!؟

نماز را ترک کردم و به طرف پنجره رفتم و نگاهی به بیرون انداختم تا مطمئن شوم کسی آنجا نیست. وقتی دیدم کسی بیرون نیست احساس آرامش کردم. پرده ها را کشیدم و دوباره به وسط اتاق برگشتم… یک بار دیگر رو به سوی قبله کردم و درست ایستادم و دستم را تا بناگوش بالا بردم و به آرامی گفتم : الله اکبر.

با صدای خیلی پایینی که شاید شنیده هم نمی شد به آرامی سوره ی فاتحه را به سختی و با لکنت خواندم و پس از آن سوره ی کوتاهی را به عربی خواندم ولی فکر نمی کنم هیچ شخص عربی اگر آن شب تلاوت من را می شنید متوجه می شد چه می گویم!!

پس از آن باز با صدایی پایین تکبیر گفتم و به رکوع رفتم بطوری که پشتم عمود بر ساق پایم شد و دست هایم را بر روی زانویم گذاشتم.

… احساس خجالت کردم چون تا آن روز برای کسی خم نشده بودم. برای همین خوشحال بودم که تنها هستم. در همین حال که در رکوع بودم عبارت سبحان ربی العظیم را بارها تکرار کردم.

پس از آن ایستادم و گفتم : سمع الله لمن حمده، ربنا ولک الحمد: حس کردم قلبم به شدت می تپد و وقتی بار دیگر با خضوع تکبیر گفتم دوباره احساس استرس بهم دست داد چون وقت سجده رسیده بود. در حالی که داشتم به محل سجده نگاه می کردم، سر جایم خشکم زد… جایی که باید با دست و پیشانیم فرو می آمدم.

ولی نتوانستم این کار را بکنم! نتوانستم به سوی زمین پایین بیایم. نتوانستم خودم را با گذاشتن بینی ام بر روی زمین کوچک کنم… به مانند بنده ای که در برابر سرورش کوچک می شود… احساس کردم پاهایم بسته شده اند و نمی توانند خم شوند.

بسیار زیاد احساس خواری و ذلت بهم دست داد و خنده ها و قهقهه های دوستان و آشناهایم را تصور کردم که دارند من را در حالتی که در برابر آنها تبدیل به یک احمق شده ام، نگاه می کنند.

تصور کردم تا چه اندازه باعث برانگیختن دلسوزی و تمسخر آنها خواهم شد. انگار صدای آنها را می شنیدم که می گویند: بیچاره جف! عرب ها در سانفرانسیسکو عقلش را ازش گرفته اند!

شروع کردم به دعا: خواهش می کنم، خواهش می کنم کمکم کن… نفس عمیقی کشیدم و خودم را مجبور کردم که پایین بروم. الان روی دو زانوی خود نشسته بودم… سپس چند لحظه متردد ماندم و بعد پیشانیم را بر روی سجاده فشار دادم… ذهنم را از همه ی افکار خالی کردم و گفتم سبحان ربی الأعلی :… الله اکبر این را گفتم و از سجده بلند شدم و نشستم.

ذهن خود را همچنان خالی نگه داشتم و اجازه ندادم هیچ چیز حواسم را پرت کند. الله اکبر … و دوباره پیشانی ام را بر زمین گذاشتم. در حالی که نفس هایم به زمین برخورد می کرد جمله ی سبحان ربی الأعلی را خودبخود تکرار می کردم. مصمم بود که این کار را به هر قیمتی که شده انجام بدهم. الله اکبر …

برای رکعت دوم ایستادم. به خودم گفتم: هنوز سه مرحله مانده. برای آن قسمت نمازم که باقی مانده بود با عواطف و احساسات و غرورم جنگیدم. اما هر مرحله آسان تر از مرحله ی قبل به نظر می رسید تا اینکه در آخرین سجده در آرامش تقریبا کاملی به سر می بردم.

سپس در آخرین نشستنم، تشهد را خواندم و در پایان به سمت راست و چپ سلام دادم. در حالی که در اوج بی حسی قرار داشتم همچنان در حالت نشسته بر روی زمین باقی ماندم و به نبردی که طی کردم فکر کردم… خجالت کشیدم که چرا برای انجام یک نماز تا پایان آن اینقدر با خودم جنگیدم. در حالی که سرم را شرم آگین پایین انداخته بودم به خداوند گفتم:

              حماقت و تکبرم را ببخش، آخر می دانی من از جایی دور آمدم … هنوز راهی طولانی مانده که باید طی کنم. و در آن لحظه احساسی پیدا کردم که قبلا تجربه نکرده بودم و برای همین وصف آن با کلمات غیر ممکن است.

موجی من را در بر گرفت که هیچگونه نمی توانم وصفش کنم جز اینکه آن حس به « سرما » شبیه، بود و حس کردم که از نقطه ای داخل سینه ام بیرون می تابد. چونان موجی بود عظیم که در آغاز باعث شد جا بخورم.

حتی یادم هست که داشتم می لرزیدم، جز اینکه این حس چیزی بیشتر از یک احساس بدنی بود چون به طرز عجیبی در عواطف و احساسات من تاثیر گذاشت.

گو اینکه « رحمت » به شکلی تجسم یافت و مرا در بر گرفت و در درونم نفوذ کرد. سپس بدون اینکه سببش را بدانم گریه کردم. اشک ها بر صورتم جاری شد و صدای گریه ام به شدت بلند شد. هرچه گریه ام شدیدتر می شد حس می کردم که نیرویی خارق العاده از رحمت و لطف مرا در آغوش می گیرد.

این گریه نه برای احساس گناه نبود… گر چه این گریه نیز شایسته من بود… و نه برای احساس خاری و ذلت و یا خوشحالی… مثل این بود که سدی بزرگ در درونم شکسته و ذخیره ای عظیم از ترس و خشم را به بیرون می ریزد. در حالی که این ها را می نویسم از خودم می پرسم که

آیا مغفرت الهی تنها به معنای عفو از گناهان است و یا بلکه به همراه آن به معنای شفا و آرامش نیز هست؟

مدتی همانگونه بر روی دو زانو و در حالی که بسوی زمین خم بودم وصورتم را بین دو دستم گرفته بودم، می گریستم. وقتی در پایان، گریه ام تمام شد به نهایت خستگی رسیده بودم. آن تجربه به حدی غیر عادی بود که آن هنگام هرگز نتوانستم برایش تفسیری عقلانی بیابم.

آن لحظه فکر کردم این تجربه عجیب تر از آن است که بتوانم برای کسی بازگو کنم. اما مهمترین چیزی که آن لحظه فهمیدم این بود که من بیش از اندازه به خداوند و به نماز محتاجم.

قبل از اینکه از جایم بلند شوم این دعای پایانی را گفتم:

خدای من!

اگر دوباره به خودم جرأت دادم که به تو کفر بورزم، قبل از آن مرا بکش! مرا از این زندگی راحت کن.. خیلی سخت است که با این همه عیب و نقص زندگی کنم، اما حتی یک روز هم نخواهم توانست با انکار تو زنده بمانم.

 

 

... اللهم اجعلنا من المصلین و من ذریتنا ...

 

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

www.MASAFPORTAL.com

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

توهین هایی که دیده نشدند و فریادهایی که در گلو ماسیدند

توهین هایی که دیده نشدند و فریادهایی که در گلو ماسیدند
 

بسم الله الرحمن الرحیم
دشمنی غرب با ادیان آسمانی و به خصوص اسلام، موضوع تازه ای نیست و سالیان سال است که در فیلم های هالیوودی و غیر هالیوودی شاهد تاخت و تاز و توهین آن ها به این دین مقدس و پاک هستیم.

جدیدترین نمونه این توهین ها و هتاکی ها هم ساخت فیلم موهن کارگردان اسرائیلی-آمریکایی است که خشم یک میلیارد مسلمان در سراسر جهان را برانگیخته و احساسات آن ها را جریحه دار کرده است.


اما در این بین، در بخش دیگری از رسانه های غربی، توهین هایی به خداوند یکتا، ساحت مقدس انبیاء الهی، ائمه اطهار و کتب آسمانی در حال انجام است که چندان به چشم نیامده و از دیده ها پنهان مانده اند.

توهین هایی که در بازی های رایانه ای غربی به مقدسات صورت می گیرد، نه تنها خشم و انزجار مسلمانان را به همراه نداشته، بلکه متأسفانه خیلی از این بازی ها زینت بخش اوقات فراغت جوانان مسلمان نیز شده اند!!

عدم شناخت و اطلاع مسئولین و خانواده ها از محتوای بازی های رایانه ای و کم اهمیت دانستن این مقوله، باعث شده تا هتاکی ها در این رسانه فراگیر، ادامه یابد و روز به روز شاهد ساخت بازی هایی با سوژه توهین به مقدسات باشیم.

باید توجه داشت که غرب در حال برنامه ریزی برای از بین بردن قبح مقدسات در میان جوانان مسلمان است تا نسل بعد (جوانانی که در آینده حاکمیت کشورهای اسلامی را در دست خواهند داشت) نسبت به تعصبات دینی که مانعی جدی بر سر راه نفوذ غرب خواهد بود، بی تفاوت باشند و زمینه نفوذ هر چه بیشتر غرب به ممالک اسلامی و غارت منابع آن ها را فراهم نماید.


از این رو، در این مقاله قصد دارم تا با معرفی اجمالی چند نمونه از این بازی ها، خانواده ها و جوانان عزیز را با بخشی از ابعاد توهین ها در بازی های رایانه ای آشنا نمایم. لازم به ذکر است که تحلیل کامل تک تک این بازی ها در آینده ای نزدیک قرار داده خواهد شد.


خداوندی که جسم دارد و ناتوان است!!

یکی از مواردی که در برخی از بازی های رایانه ای به شدت مورد هجو قرار می گیرد، موضوع خداوند و ناتوان نشان دادن اوست. در چندین بازی مختلف، خداوند به شکلی مادی توصیف شده، عاری از خطا نیست و حتی توان لازم برای رسیدگی به امور بندگان خود را ندارد! به عنوان نمونه می توان به بازی های Black & White و El Shaddai: Ascension of the Metatron اشاره نمود.

 

 

Black & White: 

در این بازی شما در نقش خدا بازی می کنید. طی یک اتفاق، کودکی درون دریا گرفتار می شود و پدر و مادرش از خدا می خواهند که او را نجات دهد. در این هنگام صدای آن ها به عرش رسیده و سپس خداوند در قالب یک دست بزرگ، در زمین ظاهر شده و کودک را نجات می دهد.

پس از این واقعه است که خانواده کودک توانمندی های خدای ناجی را برای مردم روستای خود بازگو می کنند و از آن به بعد، خدا در قالب بت و عبادتگاه مورد پرستش قرار می گیرد. بازیکن باید در قالب خداوند، به مردم سرکشی کرده و دعاهای آن ها را مستجاب نموده و برای آن ها معجزه نماید!


در این بازی قدرت و توان خداوند به میزان پیروان و عبادت کنندگان وی بستگی دارد و هر چه تعداد آن ها بیشتر باشد، اقتدار خدا نیز بیشتر است و می تواند معجزات پیچیده تری انجام دهد. البته خدا در این بازی تنها نیست و خدایان دیگری نیز در سرزمین های اطراف وجود دارند که می توانند قلمروی او را تهدید نمایند.

به همین منظور، بازیکن باید برای نبرد با خدایان دیگر نیز آمادگی کافی داشته باشد. برای این کار، در بازی دو راهنما تعبیه شده است: یکی روح خوب و دیگری روح پلید که هر یک سعی در راهنمایی و یا اغفال خداوند دارند! از همین رو هم خدای موجود در این بازی می تواند خوب مطلق و یا بد مطلق باشد.


اما نکته توهین آمیز دیگر در این بازی، وجود حیواناتی است که مورد تعلیم و تربیت مستقیم خدا قرار می گیرند و به عنوان سفیران او، به سرزمین های اطراف فرستاده می شوند و با تشویق و تنبیه، مردم را به عبادت خدا دعوت می کنند. در مورد این بخش، بیش از این توضیح جایز نیست و تحلیل آن را به شما خواننده محترم واگذار می کنم.

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:


قائل شدن جسمانیت برای خداوند، اعتقاد به وجود چندین خدا، هویت بخشی به خدا فقط به واسطه وجود پیروان برای او، وابستگی خدا به بندگان و نیاز به پرستش، توهین به شأن و مقام انبیاء.

 

 

El Shaddai: Ascension of the Metatron


فرشتگان سقوط کرده در زمین فساد به پا کرده اند و با ایجاد لایه ای از غبار، مانع کنترل خداوند بر بشر شده اند. خداوند هم برای تنبیه آن ها با مشاوره شیطان (Lucifel- وجود El در انتهای این نام به دلیل قرار دادن شیطان در زمره فرشتگان است.

به همین دلیل هم برای او نامی همانند فرشتگان مقرب انتخاب شده است. مانند: Michael، Gabriel و...)، ادریس نبی (که به ایناک (Enoch) معروف است) را راهی مأموریتی می نماید تا فرشتگان خاطی را برای تنبیه به عرش بازگرداند. در این میان، شیطان لحظه به لحظه مأموریت ادریس را از طریق تلفن همراه! به خداوند گزارش می دهد و او را در جریان وقایع قرار می دهد...

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:


ضعیف نشان دادن خداوند در رسیدگی به امور بندگان، اعتماد خدا به شیطان و استفاده از او به عنوان مشاور، قرار دادن شیطان در زمره فرشتگان، ارائه چهره ای مخدوش از پیامبر خدا، رد معصومیت فرشتگان و نسبت دادن گناه و عصیان به آن ها.


خانه ای که خدا در آن نیست!!

ارائه چهره ای مخدوش از قبله گاه، مسجد پیامبر و کتاب آسمانی مسلمانان (قرآن)، از دیگر مصادیق توهین به مقدسات اسلامی در بازی های رایانه ای به شمار می روند. نشان دادن این مکان ها به عنوان جایگاه شر و پلیدی و نمایش قرآن در کتابخانه شرورترین افراد، نشان از عمق کینه و نفرت کفار از اسلام و مسلمین دارد.

بازی هایی چون Resident Evil 4&5 و دیگر تولید شرکت Capcom، یعنی Devil May Cry 3 و بازی Clive Barker's Undying نمونه های آشکاری از این کینه توزی ها هستند.

Devil May Cry 3

داستان بازی در مورد دو برادر شیطان زاده است که یکی از آن ها در جایگاه خیر! و دیگری در جایگاه شر توصیف می شوند. در این بین، برادر شرور برای دستیابی به ارثیه سیاه پدر خود، اقدام به مبارزه با برادرش می نماید...

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:
نمایش فرزند شیطان به عنوان منجی و عامل خیر برای بشریت، توهین به قبله گاه مسلمین و نمایش درب خانه خدا به عنوان دروازه ای برای ورود به دنیای شیاطین.

 


Resident Evil 4


دنیا به علت انتشار ویروس ناشناسی که محصول آزمایشگاهی چندین کشور ابرقدرت است، دچار فاجعه ای انسانی شده و انسان ها به مردگانی متحرک تغییر ماهیت داده اند.

اما در این بین، دانشمندان سازنده ویروس موفق شده اند تا در آزمایشگاه های مخفی خود در کشور اسپانیا، با خلق نوع پیشرفته ای از این ویروس، گونه ای جدید از سربازان ژنتیکی را به وجود آورند و آن را در اختیار فرقه ای از افراطیون مذهبی اسپانیایی قرار دهند.

رهبران این فرقه به منظور تحت فشار قرار دادن دولت آمریکا برای توجه به خواسته های آن ها، دختر رئیس جمهور را می ربایند و اقدام به اخاذی می کنند. دولت آمریکا برای یافتن دختر رئیس جمهور و نفوذ به این فرقه، لیان اسکات کندی (Leon S. Kennedy)، محافظ مخصوص رئیس جمهور را به اسپانیا می فرستد و لیان با این گروه درگیر می شود... در این بازی برای دری که به اتاق شکنجه فرقه باز می شود، از درب مسجد النبی استفاده شده است.

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:


نمایش یک فرقه مذهبی به عنوان تروریست و عامل تهدید جهانی، نمایش درب مسجد النبی به عنوان ورودی به اتاق ترس و شکنجه و توهین به نام مقدس پیامبر و ترکیب آن با نماد فرقه شیطانی ایلومناتی.



Resident Evil 5

در قسمت پنجم این بازی، ویروس به یک کشور آفریقایی انتقال می یابد و مردم را آلوده می کند. باز هم برای حل این بحران و جلوگیری از تهدیدهای تروریستی سازندگان ویروس، یک کماندوی کار کشته آمریکایی به کمک نیروهای نظامی آفریقایی آمده و با عاملان تولید و پخش ویروس درگیر می شود.

در این بازی درون اتاق یکی از روئسای گروه تروریستی، چندین جلد کتاب قرآن را می توان مشاهده نمود.

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:


ارتباط دادن گروه های تروریستی و تفکرات آن ها با کتاب آسمانی قرآن.


Clive Barker's Undying

داستان بازی در دهه 1920 اتفاق می افتاد و ماجراجویی های فردی به نام پاتریک گالووی (Patrick Galloway) را به نمایش درمی آورد. بازی در سال 1923 بعد از جنگ جهانی اول شروع می شود.

پاتریک نامه ای از دوستش جرمیا کاونانت (Jeremiah Covenant) دریافت می کند که در آن به موضوعات و اتفاقات مختلفی اشاره شده و در بین آن ها از خطر جدی ای که خانواده اش را تهدید می کند، صحبت می شود.


گالووی برای ملاقات دوستش به ایرلند می رود و در آنجا با اتفاقات ماوراء الطبیعه زیادی مواجه می شود. جرمیا کاونانت یکی از پنج پسر خانواده است که با خواهر و برادرش که آمبروس (Ambrose) و لیزبت (Lizbeth) نام دارند و دو خواهر برادر دوقلویش هارون (Aaron) و بتانی (Bethany) زندگی می کند.


جرمیا در کودکی یک کتاب مخفی در کتابخانه پدرش پیدا می کند که در آن به محلی وسیع اشاره می کند که در اختیار خانواده او است. این کتاب به ظاهر، کودکانه است، اما خشم شیاطین را علیه خانواده او برمی انگیزد. زمانی که او به بزرگسالی می رسد، حس می کند که همه اعضای خانواده اش، رو به دیوانگی می روند و احتمالاً پس از مدتی خواهند مرد.


در حقیقت جرمیا تنها عضو خانواده است که این اتفاقات برایش رخ نمی دهد. نفرین کتابی که او پیدا می کند، گریبانگیر خانوده اش می شود و آن ها را به موجودات شیطانی تبدیل می کند. در این بازی در مکانی که خانه شیطان معرفی می شود و شر از آنجا نشأت می گیرد، به وفور می توان کلمه الله را مشاهده نمود.

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:


ارتباط دادن کلمه الله به شیطان و شرارت.


تحریف داستان های قرآن

ایجاد شک و شبهه در داستان های قرآنی، از دیگر موارد توهین به اسلام به شمار می رود. در این بازی ها سعی شده تا بر خلاف نص صریح قرآن، نابودی اقوام مختلف را به عوامل طبیعی ارتباط داده و مجازات الهی را داستانی خیالی و به دور از حقیقت جلوه دهد. بازی Uncharted 3 از همین دست بازی هاست.


Uncharted 3: Drake’s Deception

فردی ماجراجو قصد دارد تا با یافتن بقایای شهر ارم، به گنج های پنهان آن دست یابد. به این منظور او سفری را به صحرای الخالی آغاز می کند و در این بین با عربی مسلمان که رئیس قبیله ای بادیه نشین است روبرو می شود. عرب بادیه نشین با تعریف ماجرایی که برای مردم این شهر رخ داده، او را از رفتن به این شهر منع می کند...

ارم، شهر گمشده ای در شبه جزیره عربستان است. امروزه منطقه ای در نزدیکی شهر اوبار (یکی دیگر از نام‌های ارم) در کشور عمان را مکان اصلی این شهر می دانند.
در متون باستانی از شهر اوبار (یا ارم) نام برده شده و در داستان‌ها آمده که این شهر در قسمت جنوبی شبهه جزیره عربستان مرکز داد و ستد بوده است.

در قرآن به شهر ارم اشاره شده و در سوره الفجر آیه ۶ تا ۱۵ آمده است:

مگر ندانسته‌ای که پروردگارت با عاد چه کرد (۶) با عمارات ستون‌دار ارم (۷) که مانندش در شهرها ساخته نشده بود (۸) و با ثمود همانان که در دره تخته‌سنگ ها را می‏ بریدند (۹) و با فرعون صاحب خرگاه‌ها [و بناهای بلند] (۱۰)

همانان که در شهرها سر به طغیان برداشتند (۱۱) و در آن ها بسیار تبهکاری کردند (۱۲) [تا آنکه] پروردگارت بر سر آنان تازیانه عذاب را فرو نواخت (۱۳) زیرا پروردگار تو سخت در کمین است (۱۴) اما انسان هنگامی که پروردگارش وی را می‏ آزماید و عزیزش می‏ دارد و نعمت فراوان به او می‏ دهد، می‏ گوید پروردگارم مرا گرامی داشته است (۱۵)


بر پایه این داستان، شاه شداد به هشدارهای پیامبر قوم هود توجه نمی کرد و خداوند شهر را نابود کرده، همه آن را در ماسه و شن مدفون می کند، طوری که دیگر اثری از آن باقی نماند.

 


نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:


در این بازی شیخ عرب مسلمان، روایتی تحریف شده از داستان قرآن را که بیشتر بر پایه باورهای یهودی است، تعریف می کند و در ادامه، این نتیجه گرفته می شود که نابودی شهر به دلیل عذاب الهی نبوده و عوامل طبیعی موجب مرگ مردم و نابودی شهر شده است.


توهین به صوت ملکوتی قرآن و ندای الله اکبر

جسارت به مقدسات اسلامی تنها به توهین های بصری محدود نمی شود و گاهی اوقات توهین های صوتی نیز در دستور کار هتاکان قرار می گیرد. به عنوان نمونه، می توان به بازی های LittleBigPlanet و Zack and Wiki اشاره کرد.


LittleBigPlanet

در اولین نسخه این بازی، در یکی از مراحل آن، تومانی دیاباته (Toumani Diabate) خواننده آفریقایی عرب زبان، اقدام به خواندن آیه 57 سوره عنکبوت به صورت آهنگین می کند. این در حالیست که خواندن آیات قرآن با ساز و به صورت آهنگین، عملی حرام و گناهی بزرگ محسوب می شود.

کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ ۖ ثُمَّ إِلَیْنَا تُرْجَعُونَ
هر انسانی مرگ را می‌چشد، سپس شما را بسوی ما بازمی‌گردانند.

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:


قبح شکنی از قرآن و ترویج آهنگین خواندن آن.


Zack and Wiki

در این بازی کودکانه!! موجوداتی شبیه به انسان های بدوی (یا میمون های انسان نما) وجود دارند که انجام اموری را عهده دار هستند. زمانی که بازیکن موفق به حل معمایی می شود، این موجودات شروع به شادی کرده و می گویند: الله اکبر!

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:


قبح شکنی از ندای الله اکبر، نمایش مسلمانان به صورت انسان های بدوی (یا میمون های انسان نما).


توهین به کلمه الله

Guitar Hero III: Legends of Rock


در بازی Guitar Hero III: Legends of Rock کلمه الله به شکل اهانت آمیزی در زیر پای خواننده و نوازندگان نقش بسته است. اما نکته قابل توجه دیگر در مورد این بازی، وجود شیاطینی سم دار در میان نوازندگان است که با سم های خود روی کلمه الله قدم می زنند.

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:


قبح شکنی از کلمه الله و توهین به آن.


تخریب مسجد با خوک های درون آن!

Angry Birds 


در یکی از مراحل بازی پرطرفدار پرندگان خشمگین (Angry Birds)، بازیکن باید به خوک هایی که درون مسجد پناه گرفته اند، حمله کند و آن ها را نابود سازد!


به سخره گرفتن جهنم!

Dante's Inferno

یکی دیگر از مصادیق توهین به مقدسات، به سخره گرفتن بهشت و جهنم است. در بازی Dante's Inferno که برداشتی از کتاب کفرآمیز دانته آلیگیری است، شخصیت دانته برای نجات روح معشوقه اش سفری به دوزخ، برزخ و بهشت آغاز می کند و در این راه با موجودات جهنمی درگیر می شود.

در این بازی جهنم مکانی مادی توصیف می شود و بازیکن با قرار گرفتن در نقش دانته باید با موجودات شرور جهنم که قصد نگهداری او در این مکان را دارند، درگیر شود و پس از نابودی آن ها!! راه خود را به سمت بهشت هموار کند.

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:


در این بازی، جهنم مکانی مادی نمایش داده می شود که می توان از آن گریخت و خود را به بهشت رساند. این نوع دیدگاه دقیقاً بر خلاف آموزه های اسلام و سایر کتب آسمانی است.


توهین به مقدسات شیعیان

علاوه بر توهین به مقدسات مسلمانان، اهانت به مقدسات شیعیان نیز از دیگر اقدامات کفار در بازی های رایانه ای به شمار می رود. در برخی از بازی ها به شکلی زیرکانه در لایه های پنهانی و گاه به صورت بی پرده و علنی به مقدسات شیعیان اهانت شده است.

به عنوان نمونه، می توان به بازی هایی چون قسمت اول Assassin’s Creed، بازی Undead Knights، نسخه های مختلف از بازی Prince of Persia: The Forgotten Sands و Saints Row: The Third اشاره کرد.


Assassin’s Creed

در این بازی شما در نقش یکی از قاتلین فرقه اسماعیلیه که قصد دارد با ترور برخی افراد سرشناس مسیحی و مسلمان از ادامه جنگ های صلیبی جلوگیری نماید، بازی می کنید. استفاده از نام حضرت علی (ع) در لوگوی پرچم این فرقه، تأکیدی بر شیعه بودن این گروه قاتل و خشن دارد.

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:


نسبت دادن القابی چون تروریست و خشن به شیعیان (گر چه افراد این فرقه در زمان روایت داستان از لحاظ تاریخی مرتد هستند)، نمایش خشونت رهبر این گروه (شیعه) و در نهایت خیانت وی.


Undead Knights


داستان بازی روایتگر ماجرای زندگی سه شوالیه برجسته عضو انجمنی به نام House of Blood است. در حالیکه به نظر می رسید اوضاع برای اعضای این انجمن به خوبی در حال سپری شدن بود و روزهای خوبی برای آن ها پیش بینی می شد، ناگهان اتفاق غیرمنتظره ای رخ داد.

در یکی از روزها، پادشاه کرک گلادیز (Kirk Gladys) به تحریک همسر ظالمش فاطمه (Fatima)، مبنی بر کشف اسنادی از خیانت اعضای انجمن House of Blood و احتمال شورش آن ها علیه پادشاه، دستور قتل همه اعضای انجمن را صادر می نماید...

نکاتی که باید به آن ها توجه داشت:


در حالیکه داستان مربوط به کشور اسکاندیناوی است، اما از زنی به نام فاطمه در آن یاد می شود که با وجود اینکه در میان مردم به فاطمه مقدس معروف شده، اما بسیار ظالم و خونریز است. در این بازی نام مقدس فاطمه مورد هجوه قرار می گیرد و در ادامه به شجره طیبه نیز اهانت می شود.


Saints Row: The Third


در مورد این بازی که به "دسته مقدس ها" معروف است، تنها توجه شما را به تعداد افراد این گروه به اصطلاح مقدس و جنسیت آن ها جلب می کنم.

 
Prince of Persia: The Forgotten Sands

در این سری از بازی ها، شاهزاده فارس از افرادی کمک می گیرد که توجه به اسامی آن ها قابل تأمل است. در نسخه مربوط به کنسول Wii این بازی، جنی به نام زهرا راهنمایی شاهزاده را به عهده دارد و در نسخه Xbox 360 و PS3 جنی به نام راضیه که از قضا نگهبان آب ها نیز هست! با پرنس همکاری می نماید.

در نسخه Prince of Persia 2008 هم از نام فاطمه زهرا بارها و بارها در لوگوی بازی استفاده شده است. در مورد علت استفاده از این نام در لوگوی بازی، در زمان تحلیل این بازی توضیح کامل ارائه خواهد شد.

  

منبع: www.vgpostmortem.blogfa.com

 

=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=-=

www.MASAFPORTAL.com